هزار ستاره

مطالب جالب و خواندنی را اینجا بخوانید.

هزار ستاره

مطالب جالب و خواندنی را اینجا بخوانید.

سلام خوش آمدید

حکایت اره و مار

دوشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۵۹ ب.ظ

یک شب مار بزرگی برای پیدا کردن غذا وارد دکان نجاری شد. عادت نجار این بود که موقع ترک کارگاه وسایل کارش را روی میز بگذارد. آن شب، نجار اره‌اش را روی میز گذاشته بود.
همینطور که مار گشت می‌زد بدنش به اره گیر کرد و کمی زخم شد. مار خیلی عصبانی شد و برای دفاع از خود اره را  گاز گرفت. این کار سبب خون‌ریزی دور دهانش شد و او که نمی‌فهمید که چه اتفاقی افتاده، از اینکه اره دارد به او حمله میکند و مرگش حتمیست تصمیم گرفت برای آخرین بار از خود دفاع کرده و هر چه شدیدتر حمله کند.

او بدنش را به دور اره پیجاند و هی فشار داد.
صبح که نجار به کارگاه آمد روی میز  به جای اره، لاشه ماری بزرگ و زخم آلود را دید که فقط و فقط بخاطر بی‌فکری و خشم زیاد مرده است.

حکایت ما انسان‌ها گاهی حگایت همین مار است. ما در لحظه خشم می‌خواهیم به دیگران صدمه بزنیم ولی بعد متوجه می‌شویم که به جز خودمان کس دیگری را نرنجانده‌ایم و موقعی این را درک میکنیم که خیلی دیر شده است.
 

navaeeschool.ir

  • ابوالفضل داوری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هزار ستاره

شما میتوانید بهترین مطالب زیبا ترین و جالب ترین مطالب را اینجا بخوانید.

همچنین میتوانید از امکانات این وبلاگ استفاده کنید از جمه ارسال و در خواست مطلب و اشتراک ایمیلی و پیامکی رایگان و...



© درضمن قابل ذکر است هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع شرعا و. عرفا حرام و غیر مجاز می باشد. ©