- ۰ نظر
- ۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۵۱
گرفتم بعد عمری مدرکی چند
و اینجانب شدم حالا مهندس
ندانستم که ریزد از چپ و راست
زپائین و از اون بالا مهندس
مردی , شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال اطرف اردبیل، جای این که از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می گفت؛ جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه!
اینطوری تعریف میکنه: من احمق حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی، ٢٠کیلومتر از جاده دور شده بودم که یهو ماشینم خاموش شد و هر کاری کردم روشن نمیشد.
کنون رزم جومونگ و رستم شنو، دگرها شنیدستی این هم شنو
الهــــی! به مــــــردان در خانه ات!
به آن زن ذلیلان فـــــرزانــــــه ات!
به آنانکه با امـــــر "روحی فداک"!
نشینند و سبـــــــــــــزی نمایند پاک!
حتما تا به حال داستان چوپان دروغ گو را شنیده اید
این بار داستان چوپان دروغ گو را که عاشق شده بود و به خاطر معشوقش به چوپان دروغ گو معروف شد را باصدای خودش بشنوید.
در ضمن ته داستان تمام حرف هایش را با آهنگ گفته است
پس سریع تر دانلود کنید
فرمت: Mp3
حجم فایل: 6 مگابایت
مدت: 7 دقیقه و 21 ثانیه
منبع: هزار ستاره www.d2000.blog.ir
پسر : سلام، خوبی؟ مزاحم نیستم؟
دختر: سلام. خواهش می کنم.?asl pls
پسر : تهران/وحید/۲۶ و شما؟
دختر: تهران/نازنین/۲۲
پسر: اِ اِ اِ چه اسم قشنگی! اسم مادر بزرگ منم نازنینه.